حکایتی کوتاه درباره زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

به راستی زبان سرخ سر سبز را میدهد بر باد به چه معناست؟ مگر انسانی وجود دارد که سر آن سبز باشد؟ من که تاکنون چنین چیزی ندیده ام! این جمله فقط یک کنایه از انسان هایی است که با حرف هایشان یا رفتارشان جان خود را به خطر میندازند ! برای مثال آنها حرف های ممنوعه ای میزنند که نباید بزنند . در ادامه مطلب انشا درباره ضرب المثل زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد قرار گرفته است.

بازافرینی زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد

مقدمه

ای زبان تو بس زیانی مر مرا چون تویی گویا چه گویم من تو را معنی شعر به این صورت است که ای زبان تو خیلی برای من ضرر داری و آسیبهای زیادی به من میرسانی و چون تو خودت گویا هستی من به تو چه بگویم .

بدنه

زبان این عضو کوچک حدودا” 80 گرمی کارهایی میکند که بزرگترین جرثقیلها هم نمی توانند آن کار را انجام دهند. زبان میتواند کوه را کاه کند وبرعکس کاه را به کوهی تبدیل کند ،میتواند حق را باطل کند و باطل را حق جلوه دهد ، در چند ثانیه زشت را زیبا و زیبا را زشت کند،میتواند گاهی به شیرینی عسل شود و گاهی به تلخی هنظل ، گاهی با آن طوری سخن می گویی که مار را میتوان از سوراخ بیرون کشید و گاهی میتوان با آن چنان دلی را به درد آورد که سالهای سال التیام نپذیرد،گاهی از شمشیر تیزتر و برانتر میشود و بآ ن چنان میتوان زخم زبان زد که هیچگاه خو ب نشود.
گاهی اوقات میتوان بری احقاق حق دیگران و ستاندن حق مظلومی آن را به کار برد ،زمانی که کلمه حقی گفته می شود دو حالت دارد یا به ضرر گوینده است یا به نفع او این بستگی به شرایط دارد.
گاهی اوقات این زبان خاموش می شود و گاهی اوقات فریاد میزندو برایش مهم نیست به ضرر صاحبش است یا به نفع او.
گاهی از حلقوم فرد درد مندی بلند می شود و به فریاد تبدیل میشود و جامعه ای را متحول می کند . این عضو کوچک سرخ تا آخرین روز زندگی انسان مشغول به کار است و هیچگاه از کار کردن خسته نمی شود ، لاغر و چاق هم نمی شود، بیمار نمیشود ، نیاز به پرستار هم ندارد ، خود بیما ر و خود طبیب است گاهی اوقات کارهایی انجام میدهد که عقلها را حیران میکند.
گویند پادشاهی بادنجان دوست نداشت و از دیدن این غذا بسیلر عصبانی شد وزیرش در وصف بادمجان و از ارزشهای غذایی آن تعاریف زیادی کرد و پادشاه بعد از شنیدن آن تعاریف بادمجان را با اشتها خورد . در وقت دیگر همان وزیر در مورد مضرات بادنجان می گفت و پادشاه گفت چرا دو گونه سخن می گویی ، بالاخره این غذا مفید است یا مضر است ،وزیر گفت من در باره بادنجان می گویم ولی هدف من رضایت شماست نه بادنجان .

نتیجه گیری

آری یک زبان می تواند صاحبش را مراتب بالا برساند و یا اینکه باعث شود که صاحبش سرش را از دست بدهد.
بعضی از افراد زبانی بسیار رک وصریح دارند و موقع حرف زدن مراعات کسی را نمی کنند وممکن است در این راه حتی جان خود را نیز از دست بدهند مانند حسنک وزیر که جانش را برای گفتن حق از دست دادو شاعردر مورد او می گوید:
آن یار کز او گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد.
زبان نیز یکی از نعمتهای بزرگ خداوند است که باید از او قدر دانی شود وخدا را به خاطر آن شکر کرد زیرا اگر همین زبان نبود بسیاری از چیزهایی که امروز انسان دارد شاید هیچگاه نبود بنابراین قدر این نعمت الهی را باید خیلی بدانیم و به موقع و به جا از آن استفاده کنیم و کم گوی گزیده گوی باشیم چون در.

ضرب المثل زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد

مقدمه

به نام خدا داستانم را بایاد ایزد یکتا شروع میکنم روزی روزگاری پادشاهی خواب دید که دندان هایش تماما ریخته است. پادشاه پس از اینکه از خواب برخاست خواب گذاران را به حضور فرا خواند تا بداند تعبیر خوابش چیست!

تنه انشا

دو تن از خوابگذاران برای تعبیر خواب پادشاه همزمان به حضور رسیدند یکی از آنان گفت تعبیر خواب تان این است که آنقدر عمر میکنید که مرگ تمامی عزیزان تان را ببینید. پادشاه بسیار اندوهگین شد و دستور اعدام خواب گذار را صادر کرد. خواب گذار دوم اندکی در فکر فرو رفت و سپس گفت شما از تمام اقوام و عزیزان تان عمری طولانی تر خواهید داشت‌. پادشاه بسیار خوشنود شد و به وی پاداش داد.

نتیجه گیری

هردو خواب گذار یک مطلب را بیان کردند اما نوع بیان و شیوه سخن گفتن شان متفاوت بود و یکی منجر به اجر شد و دیگری منجر به زجر.
اینکه در افکار ما چه چیزی سرک بکشد مهم نیست مهم نحوه بیان آن است که گاه بر تخت پادشاهی می نشاند و گاه بر خاک مذلت…

بازنویسی و بازآفرینی زبان سرخ سرسبز میدهد برباد

مقدمه :

چه انسان هایی که بر حساب نادانی و جاهلیت در زندگی خود مقام و پایه خود را از دست داده اند و تنها چیزی که برایشان باقی مانده حسرت و پشیمانی است که تنها دلیل بی فکری و زبان تند و تیز خودشان است.

تنه ی انشا‌ :

انسان عاقل همیشه قبل از سخن گفتن یا تصمیم گیری درست فکر می کند و سخن خود را در ذهن خود بسنجد و سبک و سنگین می کند و بعداز ارزیابی و ویرایش آن، را بیان می کند و یا تصمیم خود را عملی یا بیان می کند.اما در مقابل انسان جاهل و نادان هر سخنی حرف نامربوط را که به ذهنش می رسد را بدون فکر به عواقب و چاره اندیشی آن به زبان می آورد و با شوخی و به مسخره گرفتن دیگران و شکوندن دل دیگران شخصیت خود را زیر سوال می برند و دیگران با دیدن چنین برخوردی از او کناره گیری می کنند و بااو کمتر گفتگو یا سخت بااو رابطه برقرار میکنند . و روز به روز جا و مقام خودرااز چشم مردم از دست می دهند و از دنیا و آدم هایش رانده و ترک می شوند.اما انسان عاقل زبان خود را کوتاه نگه می دارد و در مقابل هرحرفی به سرعت واکنش نشان نمی دهد بلکه کم سخن می گوید ولی مفید و به جا حرفی را می زند.اما با فکر و گزینش سخن می گوید.دراین صورت مردم که فهمیدگی و عاقل بودن آن فرد را می بینند روز به روز به احترام و معاشرت باآن می افزایند مقام و منزلتشان را بالاتر می برند.اینگونه است که می گویند زبان تند و تیز که از زیاد سخن گفتن همیشه سرخ است،انسان های پرمقام و بزرگ رااز آسمان به فرش می رساند به گونه ایی سرسبزشان را به باد می دهند.ازاین رو بزرگان و قدیمیان مملکت همیشه این ضرب المثل را تکرار می کنند و همیشه به درست حرف زدن و گزیده سخن گفتن تأکید داشته اندتا در آن صورت هم دراین دنیا و هم در آن دنیا ی خود سربلند و پرافتخار زندگی کنند.

نتیجه گیری :

انسانی که کم سخن می گوید و کم حرف است ،کمتر مورد سرزنش و گناه قرار می گیردو در نتیجه چه دراین دنیا و چه در آن دنیا نه دلی را می شکند و نه مورد عذاب الهی برای حرف نادرست و نا به جا خود قرار می گیرد.اما انسانی که در سخن گفتن زیاده روی می کندو پر حرف است ،تمام زندگیش را چه در این دنیا و چه در آن دنیا از دست می دهد و یا به گونه ایی دیگر سر سبز خود را به باد می دهد.

💮منتظر جواب های شما در قسمت نظرات هستیم،....